تو را دوست دارم، بدون آن که علتش را بدانم

محبتی که علت داشته باشد،

یا احترام است یا ریا..."


این روزها، واژه هایی که بیشتر از سلام و خداحافظ روزمره،

 

مورد استفاده قرار میگیرد، واژه های "دوستت دارم" هستند!

 

 راحت و بی دغدغه - بدون آگاهی از تعهد و مسوولیت عاطفی ای

 

که پشت این دو واژه به ظاهر ساده جا خوش کرده - به مخاطبمان میگوییم دوستت دارم!



بعد از چند قرن زود گذر که برای ما چیزی نیست جز بازیگوشی چند ثانیه روزگار ،

 

سر کوچک ترین مسائل، هر چه دلمان میخواهد به مخاطبمان میگوییم و میگذاریمش به امان خدا!

 

 به همین سادگی!!! حتی ساده تر از به زبان آوردن واژه های مقدس دوستت دارم!



 توجیه مان هم در جای خودش، جالب است و در خور توجه......



 دوستت دارم ، سرشار است از تعهد و مسوولیت

 

و از خود گذشتگی و... و.... و صبوری و... و....


 اگر به کسی میگوییم دوستت دارم باید تمام زندگیمان را تقدیمش کنیم.

 

هیچ کس توی دنیا مجبورمان نکرده که این واژه های مسوولیت آور

 

را مثل نقل و نبات به زبان بیاوریم!


 هیچ کس مجبورمان نکرده تظاهر به مهربانی کنیم.



 هیچ کس مجبورمان نکرده خود واقعی مان نباشیم.



خیلی ها را میشناسم - خیلی یعنی یک عالمه دوست و آشنا...-

 

 که یک بار هم این واژه ها را به کار نبرده اند

 

اما رفتار ها و مهربانی ها و خوبی هایشان ثانیه ثانیه

 

 در گوش من و دیگران طنین می اندازد که:

 

 دوستت دارم.... دوستتان دارم



 از امروز با خودمان عهد میکنیم، پیش از گفتن این دو واژه -

 

که بسیار بسیار استفاده میکنیم همیشه - لحظه ای مکث کنیم و ببینم میتوانیم

 

از عده مسوولیت بر زبان آوردنشان تمام و کمال بر بیاییم یا نه!

 

اگر تردید داشتیم در جواب مثبت به این توانستن سعی میکنیم

 

با رفتارمان احساسمان را نشان بدهیم تا وقتی از عهده تعهدات بعدی اش بربیاییم

 

و بتوانم بگوییم: دوستت دارم!